The light is bleeding out of me
The light is bleeding out of me
I can't close my eyes
When tomorrow comes what's left of me? Is this the road I have to take?
Why won't you come and save me
From this place today?
I bend my head down
Close my sight out
And I hear the sound of raindrops On the window glass again
Once it all was different
Life has grown colder by the time And it's all confusing up my mind Is this the road I have to take?
Why won't you come and save me From this place today?
I bend my head down Close my sight out
And I hear the sound of raindrops On the window glass again
And I bend my head down
Close my sight out
And I hear the sound of raindrops
On the window glass
I bend my head down
Close my sight out
And I hear the sound of raindrops
On the window glass again
نور از من خون میچکد، نمیتوانم چشمانم را ببندم وقتی فردا بیاید چه چیزی از من باقی میماند؟ آیا این همان جادهای است که باید بروم؟ چرا امروز نمیآیی و مرا از این مکان نجات نمیدهی؟ سرم را پایین میاندازم، چشمانم را میبندم و صدای قطرات باران را دوباره روی شیشه پنجره میشنوم، زمانی همه چیز فرق کرده بود، زندگی با گذشت زمان سردتر شده است و همه چیز ذهنم را گیج میکند، آیا این همان جادهای است که باید بروم؟ چرا امروز نمیآیی و مرا از این مکان نجات نمیدهی؟ سرم را پایین میگذارم، چشمانم را میبندم و صدای قطرات باران را دوباره روی شیشه پنجره میشنوم، و سرم را پایین میآورم، چشمانم را میبندم و صدای قطرات باران را میشنوم، چشمانم را میبندم
روی شیشه پنجره سرم را پایین میآورم
و دوباره صدای قطرات باران را روی شیشه پنجره میشنوم
@ti_m_e
I can't close my eyes
When tomorrow comes what's left of me? Is this the road I have to take?
Why won't you come and save me
From this place today?
I bend my head down
Close my sight out
And I hear the sound of raindrops On the window glass again
Once it all was different
Life has grown colder by the time And it's all confusing up my mind Is this the road I have to take?
Why won't you come and save me From this place today?
I bend my head down Close my sight out
And I hear the sound of raindrops On the window glass again
And I bend my head down
Close my sight out
And I hear the sound of raindrops
On the window glass
I bend my head down
Close my sight out
And I hear the sound of raindrops
On the window glass again
نور از من خون میچکد، نمیتوانم چشمانم را ببندم وقتی فردا بیاید چه چیزی از من باقی میماند؟ آیا این همان جادهای است که باید بروم؟ چرا امروز نمیآیی و مرا از این مکان نجات نمیدهی؟ سرم را پایین میاندازم، چشمانم را میبندم و صدای قطرات باران را دوباره روی شیشه پنجره میشنوم، زمانی همه چیز فرق کرده بود، زندگی با گذشت زمان سردتر شده است و همه چیز ذهنم را گیج میکند، آیا این همان جادهای است که باید بروم؟ چرا امروز نمیآیی و مرا از این مکان نجات نمیدهی؟ سرم را پایین میگذارم، چشمانم را میبندم و صدای قطرات باران را دوباره روی شیشه پنجره میشنوم، و سرم را پایین میآورم، چشمانم را میبندم و صدای قطرات باران را میشنوم، چشمانم را میبندم
روی شیشه پنجره سرم را پایین میآورم
و دوباره صدای قطرات باران را روی شیشه پنجره میشنوم
@ti_m_e
- ۱.۰k
- ۰۵ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط