خوشگلا خلاصه بگم زهرا تولگا ازدواج کردن ولی خانواده زهراپ
شرف داداش زهرا ایتن زن داداش زهرا کسی که قراربوده با زهرا ازدواج کنه دو تا ادم به خونه تولگا حمله ور میشه برک دوروک تولگا اولجان میرن دعوا میکنن باهاشون میگم زهرا تولگا ازدواج کردم بعدش میان برک رو بزنن دوروک جلوشو گرف اونو زد یکی دیگه میخواست دوروک رو بزنه برک جلوشو گرف خلاصه دوروک برک از هم محافظت کردم اشتی میکنن برک میکنه موضوع رو بزرگش کرده دوروک توی مرگ پدرش تقصیری نداشته اشتی میکنن خلاصه دوروک برک به روزای قبلشون برگشتن🥲🥳🥳🥳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.