در آخرین نامه ات از من پرسیده بودی
در آخرین نامه ات از من پرسیده بودی
که چه سان تو را دوست دارم؟
عزیزکم، همچون بهار
که آسمان کبود را دوست دارد.
همچون پروانه ای در دل کویر
یا زنبوری کوچک در عمق جنگل
که به گل سرخی دل داده است
و به آن شهد شیرین اش.
آری، من اینگونه تو را دوست دارم.
همچون برفی بر بلندای کوه
یا چشمه ای روان در دل جنگل
که تراوش ماهتاب را دوست دارد
عزیزکم
آنگونه که خودت را دوست داری
آنگونه که خودم را دوست دارم
همانگونه دوستت دارم
که چه سان تو را دوست دارم؟
عزیزکم، همچون بهار
که آسمان کبود را دوست دارد.
همچون پروانه ای در دل کویر
یا زنبوری کوچک در عمق جنگل
که به گل سرخی دل داده است
و به آن شهد شیرین اش.
آری، من اینگونه تو را دوست دارم.
همچون برفی بر بلندای کوه
یا چشمه ای روان در دل جنگل
که تراوش ماهتاب را دوست دارد
عزیزکم
آنگونه که خودت را دوست داری
آنگونه که خودم را دوست دارم
همانگونه دوستت دارم
۲.۹k
۰۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.