منم و یک دل درمانده که دیوانه ی توست
منم و یک دل درمانده که دیوانه ی توست
و خیالی که پَریش از رُخ مستانه ی توست
اين همه قافيه كز خاطرِ من ميگذرد
حاصل مستی ام از یادِ چو میخانه ی توست
من به دنبالِ تو از میکده ها رد شده ام
این دل افسونِ شرابی ست كه در خانه ی توست
سر سودازده در پیچ و خمِ زلفِ خیال
روز و شب منتظرِ تکیه گهِ شانه ی توست
من هزار و یکمین قصه ی شب را گفتم
باز این شب زده، بیدار ز افسانه ی توست
تو به اشعارِ من آن گنجِ نهان از ازلی
و دلم بس که خرابت شده، ویرانه ی توست
کعبه ی عشقی و من دورِ سرت میچرخم
قبله گاه غزلم، روی چو بتخانه ی توست
#دلنوشته
#عاشقانه
#ستایش_قلب_سربی
و خیالی که پَریش از رُخ مستانه ی توست
اين همه قافيه كز خاطرِ من ميگذرد
حاصل مستی ام از یادِ چو میخانه ی توست
من به دنبالِ تو از میکده ها رد شده ام
این دل افسونِ شرابی ست كه در خانه ی توست
سر سودازده در پیچ و خمِ زلفِ خیال
روز و شب منتظرِ تکیه گهِ شانه ی توست
من هزار و یکمین قصه ی شب را گفتم
باز این شب زده، بیدار ز افسانه ی توست
تو به اشعارِ من آن گنجِ نهان از ازلی
و دلم بس که خرابت شده، ویرانه ی توست
کعبه ی عشقی و من دورِ سرت میچرخم
قبله گاه غزلم، روی چو بتخانه ی توست
#دلنوشته
#عاشقانه
#ستایش_قلب_سربی
۷۱.۶k
۰۳ بهمن ۱۴۰۱