پارت ۴
پارت ۴
راوی ویو
اسپانیا ۱۰:۵۰
زمانی باقی نمونده بود
با تمام وجودش پرید و توپ و درون طور قرار داد
طرفدار ها شادی میکردن
بازیکن ها نفس نفس میزدن
ا.ت هم تو شک بود
= گل زدی دختر
× اوههههه اره ما بردیم
بازیکن ها له رختکن رفتن و بعد از تعویض لباس به خونه هاشون رفتن
کوک ویو
بازی خوبی بود
داشتم به بازی دختره و ایرادات بازیش فکر میکردم
که یکی مزاحم شد
عضو انجمن پرورشی بود
* اوه کوک ندیدمت این همه وقت اینجا بودی
_ اره
* پسر چرا ردیف اخر جایگاه تو ردیف اوله نبینم بازیکن محبوبمون
ردیف اخر بشینه
_ باشه برو حوصله ندارم
* اوه راستی میدونی که اگه این دختره گروه ارژانتین و وارد فینال کنه
اولین گروه با شما بازی میکنن
_ اوهوم
از رو صندلی بلند شدم رفتم بیرون
سوار موتورم شدم تا خواستم کلاه کاسکت و سرم بزارم
که دختره رو دیدم
صداش زدم برگشت بهم نگاه کرد و اروم اومد سمتم
_ هوی میدونی که بازیت خیلی افتضاحه * سرد و اخم *
+ من تمام تلاشمو کردم اینه که مهمه
_ نه نه نه تو باید جونتو پای بازی بدی اگه با این روال پیش بری
وارد فینال نمیشی
+ مهم اینه که الان بردیم
_ الان هیچی مهم نیس جز اینکه بیای فینال و زیره پای من زانو بزنی
بعد از حرفم کلاه کاسکت رو گزاشتم سرم و گاز دادم
رفتم خونه
ا.ت ویو
پسره یه چرت و پرتایی حوالم کرد و رفت
احتمالا یکی از بازیکن های فینال بوده ... نمیدونم .... نه وایسا این جعون بود
محبوب ترین بازیکن که ۹۵ درصد دخترای مملکت بخاطر این بشر بسکتبال میبینن فکر نمیکردم انقد خشن و بی ادب باشه
بیخیال سوار موتور شدم کلاهمو سر گزاشتم و رفتم خونه
بعد یه دوش گرم و لذت بخش از شدت خستگی بدون اینکه حتی بدنم هم خشک کنم با حوله خوابیدم
راوی ویو
اسپانیا ۱۰:۵۰
زمانی باقی نمونده بود
با تمام وجودش پرید و توپ و درون طور قرار داد
طرفدار ها شادی میکردن
بازیکن ها نفس نفس میزدن
ا.ت هم تو شک بود
= گل زدی دختر
× اوههههه اره ما بردیم
بازیکن ها له رختکن رفتن و بعد از تعویض لباس به خونه هاشون رفتن
کوک ویو
بازی خوبی بود
داشتم به بازی دختره و ایرادات بازیش فکر میکردم
که یکی مزاحم شد
عضو انجمن پرورشی بود
* اوه کوک ندیدمت این همه وقت اینجا بودی
_ اره
* پسر چرا ردیف اخر جایگاه تو ردیف اوله نبینم بازیکن محبوبمون
ردیف اخر بشینه
_ باشه برو حوصله ندارم
* اوه راستی میدونی که اگه این دختره گروه ارژانتین و وارد فینال کنه
اولین گروه با شما بازی میکنن
_ اوهوم
از رو صندلی بلند شدم رفتم بیرون
سوار موتورم شدم تا خواستم کلاه کاسکت و سرم بزارم
که دختره رو دیدم
صداش زدم برگشت بهم نگاه کرد و اروم اومد سمتم
_ هوی میدونی که بازیت خیلی افتضاحه * سرد و اخم *
+ من تمام تلاشمو کردم اینه که مهمه
_ نه نه نه تو باید جونتو پای بازی بدی اگه با این روال پیش بری
وارد فینال نمیشی
+ مهم اینه که الان بردیم
_ الان هیچی مهم نیس جز اینکه بیای فینال و زیره پای من زانو بزنی
بعد از حرفم کلاه کاسکت رو گزاشتم سرم و گاز دادم
رفتم خونه
ا.ت ویو
پسره یه چرت و پرتایی حوالم کرد و رفت
احتمالا یکی از بازیکن های فینال بوده ... نمیدونم .... نه وایسا این جعون بود
محبوب ترین بازیکن که ۹۵ درصد دخترای مملکت بخاطر این بشر بسکتبال میبینن فکر نمیکردم انقد خشن و بی ادب باشه
بیخیال سوار موتور شدم کلاهمو سر گزاشتم و رفتم خونه
بعد یه دوش گرم و لذت بخش از شدت خستگی بدون اینکه حتی بدنم هم خشک کنم با حوله خوابیدم
۹.۹k
۲۴ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.