شده دلتنگ شوی غم به جهانت برسد
شده دلتنگ شوی غم به جهانت برسد
گره ات کور شود، غم به روانت برسد
شدع آوارع شوی، بی دل و بی کس شوی
خسته از عمری زمستانی بی یارو یاور شوی
شدع از سنگ شوی، بی روح، به مانند مترسک شوی
شده عاشق بشوی، عاشق نشود، تو بی رحم شوی
دنیا را تلخ ببینی تو دگر حتی دلتنگ نشوی
شدع لیلی بشوی، مجنون شدع ات گم شود
دریای دلت خشک شود، ناگهان بیابان شوی
شدع شیرین شدی، فرهات دلت کور شود
بکند کوه و نبیند تو دگر بی حس شدی
شده تنها شوی غمخار بخاهی و پیدا نشود
نفست تنگ شود دلت بگیرد و بازهم دلتنگ شوی
گره ات کور شود، غم به روانت برسد
شدع آوارع شوی، بی دل و بی کس شوی
خسته از عمری زمستانی بی یارو یاور شوی
شدع از سنگ شوی، بی روح، به مانند مترسک شوی
شده عاشق بشوی، عاشق نشود، تو بی رحم شوی
دنیا را تلخ ببینی تو دگر حتی دلتنگ نشوی
شدع لیلی بشوی، مجنون شدع ات گم شود
دریای دلت خشک شود، ناگهان بیابان شوی
شدع شیرین شدی، فرهات دلت کور شود
بکند کوه و نبیند تو دگر بی حس شدی
شده تنها شوی غمخار بخاهی و پیدا نشود
نفست تنگ شود دلت بگیرد و بازهم دلتنگ شوی
۵.۸k
۱۹ آبان ۱۴۰۳