فی البداهه....
لامصب چشاش بدجوردلیه،هرکی گیربیوفته حسابش اسیریه...آدمو میکشونه تا ته خواستن..
یه چی تو مایه های این دهه هفتادهشتادیا...که دم به دیقه میگن #چشاش#سگ#داره🐶🤭
خلاصه جووونم واستون بگه بطوری هم سگ داره..
یه شب رفتیم کنارآینه زُل زدیم تو چشامون..دنبال سگ میگشتیم،به والله که هیچ حیوونی توش نبود..پکرشدیم،بدجوریم دمغ
صبش پاشیدیم رفتیم باغ وحش،دنبال مرغ وجوجه رنگیا
گفتیم یه حیوون ناز بخریم بلکه چشای سگ نداشتمون به چشای بی رحمش اومدو خمارمون بشه...
گرون بودن لامصبا..بیخیال شدیم،اومدیم خونه نمره منزلشو گرفتیم بش گفتیم
شرمنده #اقاجان..این سگ چشمات دونه چند..؟
دیوووووونه پشت خط یه رز میخندیدبهمون..انگارکه سوزنش گیرکرده باشه ها و بوق ممتد اِشغال تلفن سکه ایا شده باشه
بهمون برخورد،شدیم فلک زهرمار ازاون برج زهرمارتلخیا...
بهش گفتیم،ببین#پسر#مردم#جان
خدایی ماهم دلمون خواست چشامون یه حیوون داشت که تو جلدمون میشدی...
برگشت صداشوصاف کرد گفت...#هنو زوده به مابرسی..
یعنی چی که هنوزوده عامو؟اصلا شما بن بست هرچی کوچه باریکه عشقی اقاجان...یه حیوون جفتوجورکردن که ایقد الافی نداشت که#پسر#مردم
جوری که بهمون برنخوره خلاصه کردیمو گفتیم نکه فک کنی دنبال برق واس چشامم که بگیرنت نه بخدا فقط گفتم صداتو بشنوفم و خلاص...
فرداشم بهش سپردیم یه سگ بخره بیاره واس چشامون....
تازه الان فهمیدم ،راست کارش بود که اینقد چشاش بی رحم بودن...
ماهم قانعیم که بعضی چیزارونداشته دلبری کنیم......
#پسرمردم جان#طووووووی اشعارم
🐶🤭
۲نیابصیرت