آدم ها گاهی می شکنند
آدمها گاهی میشکنند
ولی این طوری نیست که شکستنشان صدای تِق داشته باشد
و همه بفهمند که فلانی فلان روز فلان جا شکست !
شکستن آدمها را شاید فقط بشود دیـد،
از خندههای یهویی شان که وسط جمع تحویل اطرافیان میدهند
یا حتی توی آینه به خودشان،
از تعداد موهای سفیدشان که یهو در گوشه ای از سرشان پیدا میشود،
و شاید هم از قیافهشان که کمرنگتر میشود
و خودشان که هر چه پرهیاهوتر میشوند در ظاهر،
در کنجشان بیشتر چال میشوند و بیصداتر و آرامتر از همیشهشان ...
شکستن آدمها را نمیشود شنید،
میشود "دیــد" که فلانی نه دیگر مثل قبلش و نه دیگر مثل خودش، هیچ کدام نیست ...!!!!
ولی این طوری نیست که شکستنشان صدای تِق داشته باشد
و همه بفهمند که فلانی فلان روز فلان جا شکست !
شکستن آدمها را شاید فقط بشود دیـد،
از خندههای یهویی شان که وسط جمع تحویل اطرافیان میدهند
یا حتی توی آینه به خودشان،
از تعداد موهای سفیدشان که یهو در گوشه ای از سرشان پیدا میشود،
و شاید هم از قیافهشان که کمرنگتر میشود
و خودشان که هر چه پرهیاهوتر میشوند در ظاهر،
در کنجشان بیشتر چال میشوند و بیصداتر و آرامتر از همیشهشان ...
شکستن آدمها را نمیشود شنید،
میشود "دیــد" که فلانی نه دیگر مثل قبلش و نه دیگر مثل خودش، هیچ کدام نیست ...!!!!
۵.۱k
۰۱ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.