اهم

کونم پاره شده
چطورین کصخلای من
از هرچی دوسته حالم بهم میخوره
میدونید چی شده؟؟؟
دبروز خانم عقدیان یعنی اسرا (دوست صمیم (البته بود)
چون که من چند زنگ رفتم با فاطیما مث آدمای عقده ای باهام رفتار میکنه
خلاصه که بعدش حدودا زنگ یکی مونده به آخر من داشتم گریه میکردم(دلیلشو نپرس)
بعد جلوییمون که اسمش ساینا بود اومده به اسرا گفته آیلین داره گریه میکنه یه کاری کن
بعد این عقده ای گفته
دوستح منح نیستح دوستح فاطیماح برهح بهح فاطیماح بگهح
خلاصه که من اون لحظه دلم میخوام یه چاقو وردارم بکنم تو پیشونیش و همینجوری برم پایین تاااااا برسه به سرش
اهم بگذریم
نظر شما چیه؟