کاش پسر بودم :)
کاش پسر بودم :)
نشون میدادم چطور باید با ی دختر، با کسی ک دوسش داری و عاشقشی رفتار کنی :)
براش تکستای عاشقانه می فرستادم :)
تو چشماش نگاه میکردم براش شاملو میخوندم :)
دستشو بی ترس از هیچکس محکم میگرفتم و بی توجه ب آدما تو خیابون دستاشو میگرفتم و تو صورتش نگاه میکردم و موهاشو کنار میزدم و میگفتم؛
-ط چرا انقد قشنگی آخه؟ :)
از موهاش تعريف میکردم، از چشای خوشگلش ، از لبخندِ قشنگش :)
انقد از قشنگیاش میگفتم تا دیگه اصلا تعریف و تمجیده بقیه ب چشمش نیاد!
بی خبر سر راهش سبز میشدم :)
ی شاخه گلِ رزِ سفید بهش میدادم و پیشونیش رو میبوسیدم :)
اگه بهش شک میکردم، اگه اشتباهی ازش سر میزد...
فراریش نمیدادم، ترکش نمیکردم!
در عوض میبوسیدمش و با آرامش ته قضیه رو در میوردم :)
بهش توجه میکردم :)
لاک یا رژ لبی ک دوسش داره براش میخریدم :)
با چیزای کوچک خوشحالش میکردم :)
هیچوقت تو ذوقش نمیزدم حتی اگه زیادی خسته و عصبی بودم :)
ازش ایراد نمیگرفتم، تغییرش نمیدادم، همونجور که هست قبولش داشتم :)
ب درد و دلاش و حرفاش گوش میکردم :)
هر چند وقت ی بار بغلش میکردم و آرومش میکردم :)
میفهمیدم چقدر ظریفِ و حساس و مرد میشدم واسه قصه هاش :)
فدای حسودیا و لوس بازیاش میشدم و از اون دختری میساختم ک دیگه ن اون کسی غیرِ منو بخواد ن من کسی مثلِ اون ب چشمم بیاد! :)
کاش پسر بودم :)
نوشته : https://wisgoon.com/x-x-bahar-x-x
نشون میدادم چطور باید با ی دختر، با کسی ک دوسش داری و عاشقشی رفتار کنی :)
براش تکستای عاشقانه می فرستادم :)
تو چشماش نگاه میکردم براش شاملو میخوندم :)
دستشو بی ترس از هیچکس محکم میگرفتم و بی توجه ب آدما تو خیابون دستاشو میگرفتم و تو صورتش نگاه میکردم و موهاشو کنار میزدم و میگفتم؛
-ط چرا انقد قشنگی آخه؟ :)
از موهاش تعريف میکردم، از چشای خوشگلش ، از لبخندِ قشنگش :)
انقد از قشنگیاش میگفتم تا دیگه اصلا تعریف و تمجیده بقیه ب چشمش نیاد!
بی خبر سر راهش سبز میشدم :)
ی شاخه گلِ رزِ سفید بهش میدادم و پیشونیش رو میبوسیدم :)
اگه بهش شک میکردم، اگه اشتباهی ازش سر میزد...
فراریش نمیدادم، ترکش نمیکردم!
در عوض میبوسیدمش و با آرامش ته قضیه رو در میوردم :)
بهش توجه میکردم :)
لاک یا رژ لبی ک دوسش داره براش میخریدم :)
با چیزای کوچک خوشحالش میکردم :)
هیچوقت تو ذوقش نمیزدم حتی اگه زیادی خسته و عصبی بودم :)
ازش ایراد نمیگرفتم، تغییرش نمیدادم، همونجور که هست قبولش داشتم :)
ب درد و دلاش و حرفاش گوش میکردم :)
هر چند وقت ی بار بغلش میکردم و آرومش میکردم :)
میفهمیدم چقدر ظریفِ و حساس و مرد میشدم واسه قصه هاش :)
فدای حسودیا و لوس بازیاش میشدم و از اون دختری میساختم ک دیگه ن اون کسی غیرِ منو بخواد ن من کسی مثلِ اون ب چشمم بیاد! :)
کاش پسر بودم :)
نوشته : https://wisgoon.com/x-x-bahar-x-x
۳۰.۲k
۱۱ اسفند ۱۴۰۱