با اینکه زانویی برای خم شدن نیست. و دستی که دستانت رو بفش
با اینکه زانویی برای خم شدن نیست. و دستی که دستانت رو بفشارد و تو رو به رقصیدن دعوت کند. با اینکه چراغ هایه خانه خاموش است با اینکه هوا سرد است با اینکه همه چیز تاریک و تمام شده و مکانی برای رقصیدن وجود ندارد ؛ "با من برقص" . آسمان سرخگون را فرش قرمزه تکان خوردن هایمان میکنیم. همراه من برقص با اینکه زمانی برای رقصیدن باقی نمانده. لبخند بزن با اینکه دلیلی برای خندیدن وجود ندارد. دستانت را به من بسپار خودت را در بغلم رها کن.
آری با من برقص که زیبایی این رقص در "آخرین" بودنش است. همراهم شو تا پا به پا، بدن به بدن،چشم در چشم، بالاتر رویم. و وقتی آهنگ پاییز اوج می گیرد. قبل از سقوط آخرین برگ های زرد رنگ از درختان؛ "مرا ببوس و در آغوش بگیر." زمزمه ی پرندگان آوایت خواهند شد که در گوشم می پیچد و تو را به یادم می آورد. ای کاش پرندگان هروز زبان به نواختن آواز باز کنند هرچند تمام این زمینه خاکیه انسان ها پر از نشانه های توست. پایان سرخی اسمانمان بارش است. و به زمین رسیدن قطرات خبر از تو می دهد خبر از اخرین رقصیدنم در کنارت.. چه سخت که تو دیگر نیستی. و من هم روزی بال هایم را باز میکنم و پر میکشم به پرواز ، جدا می شوم از شهر جدا از آهن پاره ها جدا از انسان ها جدا از بی رحمی جدا از خشم جدا از بی لطفی و بی مهری . باز خواهم گشت به جایی که در آنجا عاشق شدیم. به جای خالیت نگاه میکنم و به سوی اسمانی پرواز میکنم که در آن رقصیدیم.
El last dance
آری با من برقص که زیبایی این رقص در "آخرین" بودنش است. همراهم شو تا پا به پا، بدن به بدن،چشم در چشم، بالاتر رویم. و وقتی آهنگ پاییز اوج می گیرد. قبل از سقوط آخرین برگ های زرد رنگ از درختان؛ "مرا ببوس و در آغوش بگیر." زمزمه ی پرندگان آوایت خواهند شد که در گوشم می پیچد و تو را به یادم می آورد. ای کاش پرندگان هروز زبان به نواختن آواز باز کنند هرچند تمام این زمینه خاکیه انسان ها پر از نشانه های توست. پایان سرخی اسمانمان بارش است. و به زمین رسیدن قطرات خبر از تو می دهد خبر از اخرین رقصیدنم در کنارت.. چه سخت که تو دیگر نیستی. و من هم روزی بال هایم را باز میکنم و پر میکشم به پرواز ، جدا می شوم از شهر جدا از آهن پاره ها جدا از انسان ها جدا از بی رحمی جدا از خشم جدا از بی لطفی و بی مهری . باز خواهم گشت به جایی که در آنجا عاشق شدیم. به جای خالیت نگاه میکنم و به سوی اسمانی پرواز میکنم که در آن رقصیدیم.
El last dance
۳.۷k
۲۰ آبان ۱۴۰۳