میدونی موقع تولد ، وقتی خدا داشت بدرقه مون میکرد ، چی گفت
میدونی موقع تولد ، وقتی خدا داشت بدرقه مون میکرد ، چی گفت ؟
گفت : داری به دنیایی میری که غرورت رو میشکنن و به احساس پاکت سیلی میزنن !!!
نکنه ناداحت بشی ..!
من تو کوله پشتیت ،
عشق گذاشتم تا ببخشی ...
خنده گذاشتم تا بخندی ...
اشک گذاشتم تا گریه کنی ...
مرگ گذاشتم تا بدونی دنیا ارزش بدی کردن رو نداره ...
پس ، خوب باش و خوبی کن ...
گفت : داری به دنیایی میری که غرورت رو میشکنن و به احساس پاکت سیلی میزنن !!!
نکنه ناداحت بشی ..!
من تو کوله پشتیت ،
عشق گذاشتم تا ببخشی ...
خنده گذاشتم تا بخندی ...
اشک گذاشتم تا گریه کنی ...
مرگ گذاشتم تا بدونی دنیا ارزش بدی کردن رو نداره ...
پس ، خوب باش و خوبی کن ...
۸.۵k
۲۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.