از "تحمل کردن ها" می ترسم
از "تحملکردنها" میترسم
از تحمل شدن...
از این مدامِ ناباورِ امید...
من از وُفورِ صبر در آرزوهایم میترسم
شدهام واهیترین تصویرِ یک منظره...
در زنجیرِ آرزوهایم!
شدهام وسعتی ناپایان از درد
یک پژواک، در عمقِ تنهایی...
که مدام به تکرار خودش، جان میبخشد
من از امید...
من از امید میترسم!
از تکثیرِ جعلترین واژهایی که...
زندگی را در مفهوم، اعتبار بخشیدهاند
من از این رخوتِ رنجآلودِ کاستن میترسم
این به تماشا نشستنِ بیانتها در زیستن
من از بیاتفاق ترین پایان زندگی...
تا آغاز مرگ، میترسم.
#خاص #جذاب #بینظیر #هنری
از تحمل شدن...
از این مدامِ ناباورِ امید...
من از وُفورِ صبر در آرزوهایم میترسم
شدهام واهیترین تصویرِ یک منظره...
در زنجیرِ آرزوهایم!
شدهام وسعتی ناپایان از درد
یک پژواک، در عمقِ تنهایی...
که مدام به تکرار خودش، جان میبخشد
من از امید...
من از امید میترسم!
از تکثیرِ جعلترین واژهایی که...
زندگی را در مفهوم، اعتبار بخشیدهاند
من از این رخوتِ رنجآلودِ کاستن میترسم
این به تماشا نشستنِ بیانتها در زیستن
من از بیاتفاق ترین پایان زندگی...
تا آغاز مرگ، میترسم.
#خاص #جذاب #بینظیر #هنری
۲.۸k
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۰