هیچوقت پیش نیومده بود که بابام اینو بگه ولی اون شبی داشت
هیچوقت پیش نیومده بود که بابام اینو بگه ولی اون شبی داشت با یه صدای خسته ای ب مادرم میگفت؛ولی کاش همه چی یه جور دیگه پیش میرفت کاش خدا یکم مدارا کنه؛اون شب احساس میکنم خدا دلش میخواست بابامو بغل بگیره بگه همه چی درست میشه
۲۰.۵k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲