احوالات بی طرفان و خاموشان و... در دوران فتنه
احوالات بی طرفان و خاموشان و... در دوران #فتنه
استاد #شجاعی
پیغمبر اسلام (صلیاللهعلیه و آله) را در خواب دیدم :
تَشتی جلوی دستانش بود، گفت خون حسین علیهالسلام است!
چند قطره خون روی چشمانم پاشید!
بیدار شدم... نابینا شده بودم!
من فقط تماشاچیِ لشکر عمرسعد بودم، همین!
استاد #شجاعی
پیغمبر اسلام (صلیاللهعلیه و آله) را در خواب دیدم :
تَشتی جلوی دستانش بود، گفت خون حسین علیهالسلام است!
چند قطره خون روی چشمانم پاشید!
بیدار شدم... نابینا شده بودم!
من فقط تماشاچیِ لشکر عمرسعد بودم، همین!
۸.۳k
۰۴ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.