تا بلند می شد
تا بلند میشد
صدای خندهایت
از بلندگوهای مسجد
تمام شهر
رو به سوی چشمانت
قد قامت الصلاه
#امیرعلی_قربانی
پ.ن
داغیِ دست کسی آمد و درگیرم کرد
آمد و از همۀ اهل جهان سیرم کرد
اولین بار خودش خواست که با او باشم
آنقدَر گفت چنینم و چنان... شیرم کرد
مثل یک قلعه که بی برج و نگهبان باشد
بردلم سخت شبیخون زَدو تسخیرم کرد
تا خبردار شد از قصّۀ وابستگی ام
بر دلم مهر جنونی زد و زنجیرم کرد
به سرش زد که دلم را بفروشد، برود
قصدش این بود که یک مرتبه تعمیرم کرد!
سنگی ازقلب خودش کندو به پایم گره زد
سنگدل رفت و ندانست زمینگیرم کرد
رفت و یک ثانیه هم پیش خودش فکر نکرد
که چه بااین دل"لامصّب"بی پیرم کرد...
#سونیا_نوری
صدای خندهایت
از بلندگوهای مسجد
تمام شهر
رو به سوی چشمانت
قد قامت الصلاه
#امیرعلی_قربانی
پ.ن
داغیِ دست کسی آمد و درگیرم کرد
آمد و از همۀ اهل جهان سیرم کرد
اولین بار خودش خواست که با او باشم
آنقدَر گفت چنینم و چنان... شیرم کرد
مثل یک قلعه که بی برج و نگهبان باشد
بردلم سخت شبیخون زَدو تسخیرم کرد
تا خبردار شد از قصّۀ وابستگی ام
بر دلم مهر جنونی زد و زنجیرم کرد
به سرش زد که دلم را بفروشد، برود
قصدش این بود که یک مرتبه تعمیرم کرد!
سنگی ازقلب خودش کندو به پایم گره زد
سنگدل رفت و ندانست زمینگیرم کرد
رفت و یک ثانیه هم پیش خودش فکر نکرد
که چه بااین دل"لامصّب"بی پیرم کرد...
#سونیا_نوری
۲۳.۷k
۲۹ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.