شب که میشه چند شمع دورم میسوزونم همه خاطرات دورمو

شب که میشه چند شمع دورم میسوزونم همه خاطرات دورمو
درد میاد جای غرورم بازم این دفعه ولی فرضه محاله بودنت
کور خوندی سریع ازم رد شو مهرت توی دلم یهو سرد شد
جور بودیم یهو همه چی بد شد آفتاب حسمون یهو تاریک و سرد شد
دیدگاه ها (۲)

زندگی ، ساعتی شنی ستگاه لازم است زیر و رو شود !

رفتم تو را یادم فراموشرفتم ولی دلتنگ بودمتو با دلم بی رحم بو...

_تا حالا بـه کسی نامردی کردی؟+آره ؛ بـه خودم!!-چطور؟+برای هم...

بازم اینجا برف اومد «خداروشکر»

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۴0

خون آشام عزیز (81)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط