سوخته دلان
گر مرا حاکم کنند بر شهر عشق...
روی هر دروازه اے، لوح محبت میزنم!
بهر هر دل، دلبرم باشد یکے،
مهر باطل روے هر، نوع خیانت میزنم!
سخت میگردم همہ بازار شهر...
تاجران بی وفایے را، بھ زندان مۍکنم
بۍنقاب آیند همہ، در شهر من،
با نقاب هرکس ببینم، چهره ویران مۍکنم!
گرگها در جاۍ خودبره اهو جاۍ خود،
گر روند در جلد هم والله رسوا مۍکنم.
عاشقان رامےدهم فرمان برحکم وفا،
بےوفایان را ز شهر، حتما گریزان مۍکنم!
با عدالت میزنم تکیه بھ تخت حاکمے
باعث بد نامے عشق را پریشان مۍکنم!♏️👋
روی هر دروازه اے، لوح محبت میزنم!
بهر هر دل، دلبرم باشد یکے،
مهر باطل روے هر، نوع خیانت میزنم!
سخت میگردم همہ بازار شهر...
تاجران بی وفایے را، بھ زندان مۍکنم
بۍنقاب آیند همہ، در شهر من،
با نقاب هرکس ببینم، چهره ویران مۍکنم!
گرگها در جاۍ خودبره اهو جاۍ خود،
گر روند در جلد هم والله رسوا مۍکنم.
عاشقان رامےدهم فرمان برحکم وفا،
بےوفایان را ز شهر، حتما گریزان مۍکنم!
با عدالت میزنم تکیه بھ تخت حاکمے
باعث بد نامے عشق را پریشان مۍکنم!♏️👋
۲.۶k
۱۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.