وکيل پارک؟چرا ساکتی؟داری طوری نگام میکنی که حس
کنم قراره زیر دستات خفه شم..
فقط دارم فکر میکنم.
_به اینکه چقد تو لباس زندان سکسی شدم؟
به اینکه چرا قبول کردم وکیل شما پدر و پسر شم..
_هممم...دور نشستی جیمین!
منکه رو به روت نشستهام!
_دوری؛خیلی دوری!وقتی نشستی روی پاهام درحالی که
دستات دور گردنم حلقه شدن و میتونم نفساتو رو لبام
حس کنم..؟هوممم اینجوری ترجیحت میدم پارک؛نه روی
اون صندلی فاکی.
دوباره اینجا چیکار میکنی،کوک؟
_زیادی سرتو گرم پدرم کرده بودی..باید یادت مینداختم
که تو وکیل منم هستی پارک جیمین!
و این باید باعث شه که من هردفعه تورو از این زاویه
ملاقات کنم؟پشت میز بازجویی درحالی که دستات
بستهاس و سیگار مزخرفت بین لباته؟
_خیلی خوشحال میشدم اگه لبای سرخت رو جایگزین
سیگار بین لبام میکردم ولی..معشوقهی من داره بهم
سخت میگیره!
اصلا میفهمی من چی میگم جونگکوک؟چرا باید همش
حواسم بهت باشه تا دردسر درست نکنی؟
_چون تا تو دردسر نیفتم بهم توجه نمیکنی!
برای جلب توجه راه های دیگهای وجود نداره که هرسری
این کوفتی رو انتخاب میکنی؟
_چرا داره..میتونستم وقتی داری از اتاق پدرم بیرون میای
بکوبونمت تو دیوارو تا جایی که نفست بِبُره،انتقام تمام
بی توجهیاتو از لبات بگیرم و تمام هنر دندونامو برای
نقاشی کردن گردن سفیدت به کار ببرم..میتونستم جوری
تورو بین بازوهام حلت کنم،تا نتونی یه قدم ازم دور
شی..میتونستم به تختم ببندمت و هرشب زیر گوشت
تکرار کنم که "تو منحصرا ماله منی پسر"..میتونستم تا
حدی تو بغلم نگهت دارم که بدنت عطر تنمو به خودش
بگیره..میتونستم طوری به بودن بین بازوهام عادتت بدم
که حس کنی بیرون از آغوشم خونهای نداری..میتونستم
جوری گوشه به گوشه تنت ردمو بندازم که فکر کنی دیگه
متعلق بخودت نیستی..
کوک توـ...
_منو زیاد نسخ خودت نگه ندار جیمینا..خودت دلتو بده
بهم،راه های جونگکوک برای تصاحب کردنت یکمی دردناکن!
دیدگاه ها (۱۴۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.