💙🅰️

این چیست که چون دلهره افتاده به جانم
حال همه خوب است، من اما نگرانم...

در فکر تو بستم چمدان را و همین فکر-
مثل خوره افتاده به جانم که بمانم

چیزی که میان من و تو نیست غریبی ست
صد بار تو را دیده‌ام ای غم به گمانم؟!

انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت
این‌قدر که خالی شده بعد از تو جهانم

از سایه‌ی سنگین تو من کمترم آیا؟!
بگذار به دنبال تو خود را بکشانم

ای عشق ! مرا بیشتر از پیش بمیران
آن‌قدر که تا دیدن او زنده بمانم...

#فاضل_نظری
دیدگاه ها (۱)

یکی از #زیباترین و #تلخترین تصاویری که می شود دید و ساعتها ب...

#محسن_چاوشی 🌼

دلِ دیوانه من به غیر از محبت گناهی ندارد؛خدا داند...🍃#علیرض...

آری همه باخت بودسرتاسرعمردستی که به گیسوی تو بردم،. بردم.....

حلقه ی اعتماد ماه ها گذشت. سئول دیگر برایم شهر نورها و آوازه...

( الماس من )پارت ۳ مطمئن شد یه ماشین ،مشکی، پارک شده اون طر...

ظهور ازدواج )( فصل سوم ) پارت ۴۸۳حس میکردم رفته تا خبر باردا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط