....💗🌿✨....
....💗🌿✨....
•
•
•
•
°°چند ثانیه ایست قلبی°°
در هنگام باران،سیاهی شب،ماه کامل، و در آن هنگام است که تیغه ی تیزم را در قلب تک تکشان فرو میکنم و خون قرمزشان همه جا را در بر میگیرد...:)
نیمی از صورتم آغشته از خون است ....
و از دستم قطره قطره خون میچکد و دریایی از خون تشکیل میشود که چهره ام در آن آشکار است...
بلند شدم و خودم را در آیینه دیدم،،،کسی نبود جز هیولایی در آیینه ،،قلبم تند میزد و اشتیاق به کشتن در دلم هر دقیقه بیشتر میشد،و الان در فکرم که اهداف بعدی ام چه کسانی باشند:)))
•
•
•
•
°°چند ثانیه ایست قلبی°°
در هنگام باران،سیاهی شب،ماه کامل، و در آن هنگام است که تیغه ی تیزم را در قلب تک تکشان فرو میکنم و خون قرمزشان همه جا را در بر میگیرد...:)
نیمی از صورتم آغشته از خون است ....
و از دستم قطره قطره خون میچکد و دریایی از خون تشکیل میشود که چهره ام در آن آشکار است...
بلند شدم و خودم را در آیینه دیدم،،،کسی نبود جز هیولایی در آیینه ،،قلبم تند میزد و اشتیاق به کشتن در دلم هر دقیقه بیشتر میشد،و الان در فکرم که اهداف بعدی ام چه کسانی باشند:)))
۲.۷k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.