🌱🍒ای روح زخم خورده ی گرد آلود
🌱🍒ای روح زخم خورده ی گرد آلود
دنیای من برای تو کوچک بود !
خفتی میان بستر تنهایی
گفتی به زندگانی خود : بدرود!
در چارچوب تنگ قفس، هر روز
ماندی به انتظار شب موعود
تا سمت شهر گمشده بگریزی
اما کسی برای تو در نگشود...
من نیز در کسوف دلم ماندم
تاریک و سرد و زخمی و دردآلود
در اوج غربت ، آینه ام گم شد
من ، این شکست خورده ی ناخشنود
ای مرگ مهربان و گریزان، آی!
شاید تویی برای زخم دلم بهبود
عزم گریز سوی تو را دارم
از دست زندگی - که ندارد سود -
دست مرا بگیر و ببر با خود
ای عشق !
ای همیشه ی نامحدود...!🍒🌱
#یدالله_گودرزی (شهاب)
دنیای من برای تو کوچک بود !
خفتی میان بستر تنهایی
گفتی به زندگانی خود : بدرود!
در چارچوب تنگ قفس، هر روز
ماندی به انتظار شب موعود
تا سمت شهر گمشده بگریزی
اما کسی برای تو در نگشود...
من نیز در کسوف دلم ماندم
تاریک و سرد و زخمی و دردآلود
در اوج غربت ، آینه ام گم شد
من ، این شکست خورده ی ناخشنود
ای مرگ مهربان و گریزان، آی!
شاید تویی برای زخم دلم بهبود
عزم گریز سوی تو را دارم
از دست زندگی - که ندارد سود -
دست مرا بگیر و ببر با خود
ای عشق !
ای همیشه ی نامحدود...!🍒🌱
#یدالله_گودرزی (شهاب)
۲۲.۶k
۰۶ شهریور ۱۴۰۱