آه از آن رفتگان بی برگشت

آه از آن رفتگان بی برگشت🖤🕊️
هنوز
رفتنت را باور نکرده‌ام
هنوز
به بازشدنِ درهایِ بسته امیدوارم
به شنیدنِ ناگهانِ صدایت
به دیدنِ ناگهانِ قامتت در چهارچوبِ در
که بگویی: بیدار شو دیوانه‌جانِ من!
همه‌اش خواب بود، کابوس بود.
بگویی: نرفته‌ام بی‌تو...
من هنوز به شنیدنِ این جمله از زبان تو امیدوارم...
به اینکه دوباره بیایی،
مرا سخت در آغوش بگیری
و اندوهِ جهانم
جایی میان تار و پود پیراهنت، گم شود...
من هنوز به بودنت، به داشتنت
به بوییدنت، به بوسیدنت
محتاجم...
کجا رفته‌ای بی‌من؟
#خاطرات
دیدگاه ها (۷)

فصل ها تکرار می شود ... همه چیز از پی هم می آیند اما ...من و...

پاییز استاد دلتنگیستاز خاطرات اویی که رفتهبرای اویی که مانده...

دلــم پر است و چشم هایم بارانی ...دیــگر چیزی به دلم نمی نشی...

آنقدر دلتنگت شده ام... که همه ی ثانیه ها جلوی چشمانم زانو زد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط