My vampire partner part : ۷۴

_ چرا بهم نگفتی؟
چشمانش دوباره بسته شد.
+ تا بتونی یه معامله ی دیگه باهام بکنی؟
میتوانست بگذارد از او بنوشد؟
در قبیله اش نوشیدن یک خون آشام از یک لیکا توهین آمیز بود و این عمل کثیف محسوب میشد
حتی اگر برخلاف میل یک لیکا انجام شود این کار شرم زیادی برایش داشت
ولی چه چاره ی دیگری داشت؟
نفسی گرفت و با قلبی سنگین گفت
_ فعلا از من بنوش
هیچ خون آشامی قبلا او را گاز نگرفته بود
دمستریو در این باره با بزرگان بر سر تصمیم اینکار بحث کرد، ولی به دلایلی در آخر تصمیمش عوض شد و در عوض ترجیح داد جیمین را شکنجه کند
+ نمیتونم ازت بنوشم
خون آشام زمزمه کرد
+ نه مستقیما از یه منبع
_ چی؟ فکر میکردم نژاد تو از این لذت میبره
+ هرگز اینکارو نکردم
امکان نداشت
_ از هیچکس دیگه ای ننوشیدی ؟ هرگز کسیو نکشتی؟
اِما با حالتی دلخور به او نگاه کرد
سوالش او را ناراحت کرده بود؟
+ البته که نه
او شکارچی نبود؟
شایعاتی در مورد گروه کوچکی از شورشی ها وجود داشت
که نمیکشتند...البته بلافاصله این داستان را رد کرده بود
به آنها چه میگفتند؟
فوربيرر { معنی خودار بودن میده یه گونه از خون آشام ها هستن }
ممکن بود او یکی از آنها باشد؟
ولی بعد اخم کرد
_ پس از کجا خون گیر میاری؟
+ بانک خون
یک جوک بود؟
_ این دیگه چه کوفتیه؟ این نزدیکی همچین جایی هست؟
سرش را به نشانه ی منفی تکان داد.
_ پس از من خون بنوش چون فعلا مجبورم صبحانت باشم
خیلی ضعیف بود تا به گردنش برسد پس با یک پنجه انگشتش را برید
اِما نگاهش را گرفت
+ بریزش توی یه لیوان لطفا
_ میترسی به لیکا تبدیلت کنم
جیمین هرگز آن مراسم طاقت فرسا و دردناک را برای او انجام نمیداد
_ یا فکر میکنی ممکنه تو تبدیلم کنی؟
مطمئنا اِما این را باور نداشت
تنها راه خون آشام شدن این بود که بمیرید در حالی که خون یک خون آشام در بدنتان است
فقط انسان ها معتقد بودند که با گاز گرفتن می توان تبدیل شد در حالی که افراد لور میدانستند که گاز گرفتن فقط شانس تبدیل شدن را بالا تر ما تر میبرد
+ نه این نیست.. یه لیوان...
جیمین نمیفهمید فرقش چیست...سپس چشمانش را باریک کرد
نکند فکر نوشیدن از او را نفرت انگیز میدانست
اِما هیچ ایده ای نداشت که او چه چیزی را برایش قربانی میکند پس غرید
_ بخورش حالا
سپس قطره ای خون روی دهانش افتاد
بیشتر از چیزی که در صورتش نشان میداد مقاومت کرد
سپس نوک زبانش را به لبش زد و آن را لیسید
چشمانش نقره ای شد و در کمال تعجب جیمین فورا سخت شد
نیش های کوچک اِما بزرگتر شدند و قبل از اینکه جیمین بتواند پلک بزند در دستش فرو رفتند
با اولین جرعه چشمانش بسته شد و ناله کرد
جیمین از لذت ج‌ن‌س‌ی اش گیج شد حس میکرد هر لحظه به ارگ‌اس‌م خواهد رسید.

های حتما اینم از پارت جدید لایک و کامنت بزارید حمایت کنید
دیدگاه ها (۱۲)

My vampire partner part : ۷۵

My vampire partner part : last (76)

My vampire partner part : ۷۳

My vampire partner part : ۷۲

My Vampire Mate Season 2 part : ۳

پارت ۳۳جیمین: چرا امدی...... سرد.... لارا: گفتم یه سری بزنم....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط