به چشم هایت که خیره بودم
به چشمهایت که خیره بودم
مانند سنگی که میافتد به چاهی!
صدایی گفت :
عمیق باش اگر آهی!
اما
عمیق من ،تو به من میگفتی: از ارتفاع نمیافتی!
یادم آمد
گلابدان بودی
وقتی افتادی از منٍ دست
یادم آمد گلابدان که شکست
شهر تا مدت ها معطر بود!
و دستانی که تَر بودند ،دلتنگ تر از همیشه
از انگشتان جا مانده از تو معذرت میخواستند
مانند سنگی که میافتد به چاهی!
صدایی گفت :
عمیق باش اگر آهی!
اما
عمیق من ،تو به من میگفتی: از ارتفاع نمیافتی!
یادم آمد
گلابدان بودی
وقتی افتادی از منٍ دست
یادم آمد گلابدان که شکست
شهر تا مدت ها معطر بود!
و دستانی که تَر بودند ،دلتنگ تر از همیشه
از انگشتان جا مانده از تو معذرت میخواستند
۲.۵k
۱۷ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.