جــــــان دلــــــم؛
جــــــان دلــــــم؛
یک روزی تمام احساسم را خرج کرده ام؛
بگذار پای سادگی این دلم
که گاه و بی گاه
پنجره ی دلتنگی اش را بازمی گذارد؛
و به هوای آمدن یار،
پای هر دیو صفتی را به این خرابه باز می کند
بـــــاور کـــــــن؛
هیچی برایم نمانده است!
ذره ای خرده احساس است و بس!
که آن هم قرار است،
دود کنم با غصه هایم!
حــــــیــــــف؛
از میان آن همه خاطرات زیبا
دلتنگی و تنهایی برایم مانده است!
یک روزی تمام احساسم را خرج کرده ام؛
بگذار پای سادگی این دلم
که گاه و بی گاه
پنجره ی دلتنگی اش را بازمی گذارد؛
و به هوای آمدن یار،
پای هر دیو صفتی را به این خرابه باز می کند
بـــــاور کـــــــن؛
هیچی برایم نمانده است!
ذره ای خرده احساس است و بس!
که آن هم قرار است،
دود کنم با غصه هایم!
حــــــیــــــف؛
از میان آن همه خاطرات زیبا
دلتنگی و تنهایی برایم مانده است!
۸.۴k
۰۷ تیر ۱۴۰۱