وَ درد ...
وَ درد ...
به استخوانِمان رسیده،
اما هنوز...
خودمان را نباخته ایم,
و روزگار را زندگی میکنیم,
و هنوز ...
آنقدر میخندیم که سرمان از این همه ناخوشی هایی که مجبور به پذیرفتنش کردیم،
درد میگیرد...
به استخوانِمان رسیده،
اما هنوز...
خودمان را نباخته ایم,
و روزگار را زندگی میکنیم,
و هنوز ...
آنقدر میخندیم که سرمان از این همه ناخوشی هایی که مجبور به پذیرفتنش کردیم،
درد میگیرد...
۳.۶k
۱۱ آذر ۱۴۰۲