عاشقانه های شبنم
چرا دیگر لبی گل روی گیسویی نمیکارد
چرا از ابر آغوش کسی گرما نمیبارد
مسرت در کدامین بهمن اندوه مدفون شد
که لب میشرمد آغوشی به یک لبخند بسپارد
مگر جز شانهای در سیل هقهق سرپناهی هست
مگر انسان به جای عشق چیز بهتری دارد
به غیر از مهربانی برگ سبز زندگانی چیست
زیانکار او که جای مهرورزی دل بیازارد
جنون زیباترین تصویر عقل آدمیزاد است
اگر خودکامگی دل را به حال خویش بگذارد
زمانی پنجره منشور احساسات زیبا بود
چرا دیگر کسی از پنجره سر در نمیآرد؟
چرا از ابر آغوش کسی گرما نمیبارد
مسرت در کدامین بهمن اندوه مدفون شد
که لب میشرمد آغوشی به یک لبخند بسپارد
مگر جز شانهای در سیل هقهق سرپناهی هست
مگر انسان به جای عشق چیز بهتری دارد
به غیر از مهربانی برگ سبز زندگانی چیست
زیانکار او که جای مهرورزی دل بیازارد
جنون زیباترین تصویر عقل آدمیزاد است
اگر خودکامگی دل را به حال خویش بگذارد
زمانی پنجره منشور احساسات زیبا بود
چرا دیگر کسی از پنجره سر در نمیآرد؟
۴.۷k
۰۲ تیر ۱۴۰۳