ای آنکه شده اسمِ تو انسان،به چه قیمت
ای آنکه شده اسمِ تو انسان،به چه قیمت
تزویر و طمع حیله و بُهتان به چه قیمت
تا کی بزنی لاف و به مردم بفروشی
کالای خودت را به دو چندان،به چه قیمت
دنیای خودت را بفروشی به مقامی
همنوع تو گریان و تو خندان،به چه قیمت
این پول و مقام،اینهمه ثروت به چه ارزد
با خود نبری ذره ای از آن، به چه قیمت
بالاتر از اسکندر ملعون که نباشی
گیرم که شوی رستم دستان،به چه قیمت
دین و دلِ خود را به چه ارزان بفروشی
وجدانِ خودت را تو به شیطان به چه قیمت
تنها به جهان مهر و وفا مانده و خوبی
شاید نشود فرصت ِ جبران، به چه قیمت
نا غافل اگر مرگ سراغِ تو بیاید
چشمی شود از دست تو گریان به چه قیمت
کاری نکن آنجا به خود اینگونه بگویی
ای آدم بی جنبه و نادان، به چه قیمت
به چه قیمت؟
تزویر و طمع حیله و بُهتان به چه قیمت
تا کی بزنی لاف و به مردم بفروشی
کالای خودت را به دو چندان،به چه قیمت
دنیای خودت را بفروشی به مقامی
همنوع تو گریان و تو خندان،به چه قیمت
این پول و مقام،اینهمه ثروت به چه ارزد
با خود نبری ذره ای از آن، به چه قیمت
بالاتر از اسکندر ملعون که نباشی
گیرم که شوی رستم دستان،به چه قیمت
دین و دلِ خود را به چه ارزان بفروشی
وجدانِ خودت را تو به شیطان به چه قیمت
تنها به جهان مهر و وفا مانده و خوبی
شاید نشود فرصت ِ جبران، به چه قیمت
نا غافل اگر مرگ سراغِ تو بیاید
چشمی شود از دست تو گریان به چه قیمت
کاری نکن آنجا به خود اینگونه بگویی
ای آدم بی جنبه و نادان، به چه قیمت
به چه قیمت؟
۸.۱k
۲۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.