پارت¹⁴
پارت¹⁴
#ویو جیمین
بعد چند مین تهیومگ اومد پایین ولی کوک نه از ته پرسیدم ولی هیچی نگفت و فقط نیشخند زد منم رفتم طبقه بالا که دیدم کوک خشک زده کنار دیوار وایساده
&هی کوک خوبی
+ من آره ولی برای اولین بار تهیونگ خیلی سطحی بوسم کرد و این تعجب آور بود
& هاااا؟ اولین بار؟ مگه چند بار همو بوس کردین ؟
+ خب نه اونجوری نیست اون فقط منو به زور بوسم میکنه همین
& باشه ول کن بیا بریم پایین
+ اوهوم بریم
بردمش پایین نشوندمش سر میز تهیونک روبروش بود که پدرم سر صحبت رو با تهیونک باز کرد
خب پسرم چیکاره هستی؟
_ خب پدر جان من تو کار خرید و فروش سلاح گرم و سردم
گرم وسرد؟
_آره نوع های مختلف تفنگ بمب حالا بهم های مختلف هم دا...
+ هی هی بسه چه با افتخارم میگه
_(خنده)
پس خلافکاری؟
_چی نه خلافکار نیستم فقط کارم غیر قانونیه ولی سودی که تو این کاره از صد تا شغل قانونی اونا بهتره
ازت خوشم اومد پسر با دل و جرعتی هستی
_ ممنونم پدر جان
&فک کنم تهیونک از الان که بابا رو زد😂
+گمشوووووو
چیزی شده پسرم؟
+نه چیزی نشده
#ویو تهیونگ
یه مدتی اونجا نشستم با پدرش حرف زدم بگو بخند کردیم ولی معلوم بود بابای سر سختی داشت بعد مدتی اون دو تا دختر رفتن و بابای جونگکوک هم از مستی خوابش برد
به کوک و جیمین کمک کردم ببرنش اتاقش
+مرسی
_خواهش میکنم وظیفه ام بود بیبی
+هاااا؟ ببند بابا
_(خنده)
بعد اینکه باباش رو گذاشتیم
رفتیم بیرون جیمین تو خودش بود
_جیمین چشه؟
+ نگران یونگیع
_ بگو نباشه یونگی اوکیه
+ کصخل نگران رابطه شونه
_ خب میگم که بگو نباشه یونگی اونجوری نیست
+ اوهوم
_ تو از اون دختره خوشت میاد؟
+ خب گفتم که اجباریه ازدواجمون
_ آها
& من میرم بخوابم
+ باشه برو
& شبتون خوش
+ میگم تو نمیخوای بری خونتون
_ نچ شب میمونم دیر وقته
+ گمشو
بعد چند مین فوش خوردن از طرف جونگکوک رفتم اتاقش
_ لباس میدی بیبی؟
+ هوففف بیا تو
منتظر بودم لباس بده بهم که به لباس داد پیراهن و شلوارم رو بدون وقفه درآوردم که چشای گنده شد
_ به چی نگاه میکنی منحرف ؟
+ انتظار نداشتم آنقدر گنده باشی
_(خنده) میخوایش؟
+ آره... ها نه نه
_ نه دیگه اول گفتی آره
آروم آروم رفتم سمتش اونم میرفت عقب که چسبیدیم به دیوار
+ هی برو اونور
_ عمرا
دستمو کشیدم رو د/یکش و بوسش کردم اونم بر خلاف انتظارم همکاری کرد.......
#ویو جیمین
بعد چند مین تهیومگ اومد پایین ولی کوک نه از ته پرسیدم ولی هیچی نگفت و فقط نیشخند زد منم رفتم طبقه بالا که دیدم کوک خشک زده کنار دیوار وایساده
&هی کوک خوبی
+ من آره ولی برای اولین بار تهیونگ خیلی سطحی بوسم کرد و این تعجب آور بود
& هاااا؟ اولین بار؟ مگه چند بار همو بوس کردین ؟
+ خب نه اونجوری نیست اون فقط منو به زور بوسم میکنه همین
& باشه ول کن بیا بریم پایین
+ اوهوم بریم
بردمش پایین نشوندمش سر میز تهیونک روبروش بود که پدرم سر صحبت رو با تهیونک باز کرد
خب پسرم چیکاره هستی؟
_ خب پدر جان من تو کار خرید و فروش سلاح گرم و سردم
گرم وسرد؟
_آره نوع های مختلف تفنگ بمب حالا بهم های مختلف هم دا...
+ هی هی بسه چه با افتخارم میگه
_(خنده)
پس خلافکاری؟
_چی نه خلافکار نیستم فقط کارم غیر قانونیه ولی سودی که تو این کاره از صد تا شغل قانونی اونا بهتره
ازت خوشم اومد پسر با دل و جرعتی هستی
_ ممنونم پدر جان
&فک کنم تهیونک از الان که بابا رو زد😂
+گمشوووووو
چیزی شده پسرم؟
+نه چیزی نشده
#ویو تهیونگ
یه مدتی اونجا نشستم با پدرش حرف زدم بگو بخند کردیم ولی معلوم بود بابای سر سختی داشت بعد مدتی اون دو تا دختر رفتن و بابای جونگکوک هم از مستی خوابش برد
به کوک و جیمین کمک کردم ببرنش اتاقش
+مرسی
_خواهش میکنم وظیفه ام بود بیبی
+هاااا؟ ببند بابا
_(خنده)
بعد اینکه باباش رو گذاشتیم
رفتیم بیرون جیمین تو خودش بود
_جیمین چشه؟
+ نگران یونگیع
_ بگو نباشه یونگی اوکیه
+ کصخل نگران رابطه شونه
_ خب میگم که بگو نباشه یونگی اونجوری نیست
+ اوهوم
_ تو از اون دختره خوشت میاد؟
+ خب گفتم که اجباریه ازدواجمون
_ آها
& من میرم بخوابم
+ باشه برو
& شبتون خوش
+ میگم تو نمیخوای بری خونتون
_ نچ شب میمونم دیر وقته
+ گمشو
بعد چند مین فوش خوردن از طرف جونگکوک رفتم اتاقش
_ لباس میدی بیبی؟
+ هوففف بیا تو
منتظر بودم لباس بده بهم که به لباس داد پیراهن و شلوارم رو بدون وقفه درآوردم که چشای گنده شد
_ به چی نگاه میکنی منحرف ؟
+ انتظار نداشتم آنقدر گنده باشی
_(خنده) میخوایش؟
+ آره... ها نه نه
_ نه دیگه اول گفتی آره
آروم آروم رفتم سمتش اونم میرفت عقب که چسبیدیم به دیوار
+ هی برو اونور
_ عمرا
دستمو کشیدم رو د/یکش و بوسش کردم اونم بر خلاف انتظارم همکاری کرد.......
۳.۳k
۲۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.