بذر غم را در حریم سینه ی من کاشتی
بذر غم را در حریم سینه ی من کاشتی
عاشقت بودم ولی دیوانه ام پنداشتی
فتح کردی قله های سرکش قلب مرا
پرچمت را بر دماوند دلم افراشتی
گر چه من از عشق گفتم بارها اما دریغ
تو همان درس جفا را خوب از بر، داشتی
یک نیستان شعله در خشک و ترم انداختی
زندگیمان ، این جهنم را ، بهشت انگاشتی
گرچه قانون شفا را چشمهایت می نوشت
تو فقط رنج و بلا در نسخه هایت داشتی
"نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی"
مرهمی بر زخم های خاطرم نگذاشتی
جای آزار دلم ای دلبر نا مهربان
کاش سنگی از مسیر عشق برمی داشتی..🦋🦋
#saharshehim💖
#عاشقانه
#بهترینم❤
عاشقت بودم ولی دیوانه ام پنداشتی
فتح کردی قله های سرکش قلب مرا
پرچمت را بر دماوند دلم افراشتی
گر چه من از عشق گفتم بارها اما دریغ
تو همان درس جفا را خوب از بر، داشتی
یک نیستان شعله در خشک و ترم انداختی
زندگیمان ، این جهنم را ، بهشت انگاشتی
گرچه قانون شفا را چشمهایت می نوشت
تو فقط رنج و بلا در نسخه هایت داشتی
"نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی"
مرهمی بر زخم های خاطرم نگذاشتی
جای آزار دلم ای دلبر نا مهربان
کاش سنگی از مسیر عشق برمی داشتی..🦋🦋
#saharshehim💖
#عاشقانه
#بهترینم❤
۳.۵k
۳۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.