رو چی تو میتونستم حساب کنم!؟
رو چی تو میتونستم حساب کنم!؟
تویی که هردفعه یجوری بودی...
یه بار مهربون بودی و دوستم داشتی
یه بار از صد تا غریبه، غریبه تر بودی
یه بار کاری میکردی خوشحال ترین
آدم باشم یه بار کاری می کردی
حالم از زندگی بهم بخوره ...
اینکه با تمام بلاتکلیفی ها کنار اومدم
به کنار ...
اما تمام دردم این بود که همه چیزم
به تو وابسته شده بود
مثل یک بادبادک توطوفان سرگردان
هی این ور اون ور میرفتم ..
اشتباه بود اما دوست داشتم
هر چند که دلیل خوبی برای این همه
ظلمی که به خودم کردم نبود ...
تویی که هردفعه یجوری بودی...
یه بار مهربون بودی و دوستم داشتی
یه بار از صد تا غریبه، غریبه تر بودی
یه بار کاری میکردی خوشحال ترین
آدم باشم یه بار کاری می کردی
حالم از زندگی بهم بخوره ...
اینکه با تمام بلاتکلیفی ها کنار اومدم
به کنار ...
اما تمام دردم این بود که همه چیزم
به تو وابسته شده بود
مثل یک بادبادک توطوفان سرگردان
هی این ور اون ور میرفتم ..
اشتباه بود اما دوست داشتم
هر چند که دلیل خوبی برای این همه
ظلمی که به خودم کردم نبود ...
۹.۵k
۱۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.