من از تبار رویاهای سوختهام

'من از تبارِ رویاهای سوخته‌ام...
از نسلِ آدم‌هایی که آسمان را فتح کردند، اما در زمین گم شدند.
قلبم موزه‌ایست از خاطراتِ دفن‌شده، و ذهنم قلمرویی بی‌پایان از جنگ‌های ناتمام.
گاهی شبیهِ یک قصیدۀ قدیمی‌ام که کسی مفهومش را نمی‌فهمد،
و گاهی شبیهِ سکوتِ سنگینی که پس از فریاد می‌آید...

یک غم وخاطرات بی پایان💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔
دیدگاه ها (۰)

حس می‌کنم بخشی از وجودم برای همیشه تبدیل به غروب جمعه شده......

خنده هایم دید و گفتافارغی گویا ز غمگفتمش ما درد رابا خنده کت...

‌‌‌ ما زنده‌ایم ، اما تو باور نکن...غم تاابد قاصدک تنها💔🥀

با هر رفتنی تکه ای از قلب آدمیزاد ازش جدا میشه که هیچ وقت تر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط