ترسم از دست تو در دام بلا جان بدهم

ترسم از دستِ تو در دامِ بلا جان بدهم
یا بسوزم ز غمت ، یا که دل و جان بدهم

چـکـنـم گـر نـکـنـم از سـرِ کوی تو گذر
نــنـشینم به رهت ، یا به رهت جان بدهم

همچو شمع آب شوم ، تا که بسوزد جگرم
تا که جانم به تو من ، هدیه و قربان بدهم

مستِ عشقم ، که ندانم ره میخانه کجاست
به کـدام ره بـروم ، تـا دل و سامان بـدهــم

مـن نـدیـدم بـخـدا ، هـیــچ سـزاوارِ دلی
تو چنان باش ، که در پایِ تو من جان بدهم

ساقیا باده بده ، چون که در این شهرِ خراب
آدمـی نـیـست بـر او ، من دل و ایـمـان بدهم

مُـردم از بس که شنیدم هـمـه جا حـرف ریـا
آمـده جـان به لـبـم ، تـا کـه بـه جانان بدهم

ای کـه یـغـمـا گـر ایـن دل بـیـچـاره شدی
خـبـرِ جـورِ تـو بـر صـاحـبِ میثم بدهم !!🦋🦋

00000......

#saharshehim💖
دیدگاه ها (۰)

چو لعل شکرینت بوسه بخشدمذاق جان من ز او پر شکر بادمرا از توس...

منیم سئودییم آهنگ کی همیشه ذهنیمده دی سنین قلبیوین چیرپینماغ...

💝ترسم از دستِ تو در دامِ بلا جان بدهمیا بسوزم ز غمت ، یا که ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط