از تو سکوت مانده و از من صدای تو

از تو سکوت مانده و از من صدای تو
چیزی بگو که من بنویسم به جای تو

حرفی که خالی‌ام کند از سال‌ها سکوت
حسی که باز پُر کندم از هوای تو

این روزها عجیب دلم تنگ رفتن است
تا صبح راه می‌روم و پا به پای تو...

در خواب حرف می‌زنم و گریه می‌کنم
بیدار می‌کنند مرا دست‌های تو

هی شعر می‌نویسم و دلتنگ می‌شوم
حس می‌کنم کنارمی و آه... جای تو...

این شعر را رها کن و نشنیده‌ام بگیر
بگذار در سکوت بمیرم برای تو...

#اصغر_معاذی

#ستایش_قلب_سربی
#عاشقانه #خاص
#دلتنگی #دلنوشته
#دلتنگی_یعنی_حال_من
دیدگاه ها (۰)

من به بعضی چهره ها چون زود عادت می کنمپـیـششـان سـر بـر نمی ...

‌‌مثلاً خانمِ خانه ات شده باشم و مثلاً تو مردِ زندگی ام باشی...

چقدر شعر بنویسم توبخـوانے ونـدانے آنکه دلمـدر طلبش هـست تو ه...

مبتلایم کرده‌ای!درمان نمی‌خواهم، که عشقبی‌گمان شیرین‌ترین بی...

گرچه می دانم که گاهی بی قرارم نیستیبی قرارت  می شوم  وقتی کن...

گرچه می دانم که گاهی بی قرارم نیستیبی قرارت  می شوم  وقتی کن...

شاخه نباتم💙🫂🖇من چه میدانستم بودنت این همه حال خوش دارد. نمید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط