تمام هنر برای ابر بود اما
تمام هنر برای ابر بود اما
همه برای باران شعر گفتند
______________________________
آمدم سر بزنم شعر بخوانم بروم
آنقدر دلزده هستم که نمانم بروم
به همین کوچه و این خانه و دیوار اتاق
و به آیینه سلامی برسانم بروم
آخرین بار به لب هات کمی زل بزنم
به دلم طعم لبت را بچشانم بروم
یک کمی خاطره جامانده که بردارم و بعد
تن رنجور خودم را بکشانم بروم
بغض هم واسطه شد خواست دلت را ببرد
تو خریدار نشو،زود برانم بروم
باز باران زده در گوشهٔ چشمم،باید
اشک...در دفتر شعرم بچکانم بروم
همه برای باران شعر گفتند
______________________________
آمدم سر بزنم شعر بخوانم بروم
آنقدر دلزده هستم که نمانم بروم
به همین کوچه و این خانه و دیوار اتاق
و به آیینه سلامی برسانم بروم
آخرین بار به لب هات کمی زل بزنم
به دلم طعم لبت را بچشانم بروم
یک کمی خاطره جامانده که بردارم و بعد
تن رنجور خودم را بکشانم بروم
بغض هم واسطه شد خواست دلت را ببرد
تو خریدار نشو،زود برانم بروم
باز باران زده در گوشهٔ چشمم،باید
اشک...در دفتر شعرم بچکانم بروم
۱۷.۳k
۰۲ فروردین ۱۴۰۲