آنقدر کلافهام

1 آنقدر کلافه‌ام..
که ساکت ماندم
چون آب، درون برکه راکد ماندم
بی‌حوصله‌تر ز برگ پاییز شدم
در اوج جوانی‌ام، غم‌انگیز شدم..
پاییز! مرا چه خوب می‌فهمی تو!
ما را چو دمِ غروب می‌فهمی تو..
حاشا که جهان، چه حزن‌انگیز شده
انگار... تمام شهر، پاییز شده..
بی‌حوصله‌ام، کلافه‌ام، غمگینم
برگم، که به شاخه‌ی جهان، سنگینم ..
دیدگاه ها (۳)

میخواهم  ...دوستت نداشته باشماما ...نمیتوانم !!!....و این تن...

مثلتتواقعا بعضی ها احترام گذاشتن رو بد تعبیر میکنن و بعضی ه...

عزیزمم مهم حال تو 1 آنقدر کلافه‌ام..که ساکت ماندمچون آب، درو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط