بیا دردت بجانم اینهمه دلبری

بیا دردت بجانم اینهمه دلبری
نکن،توکه مرا نمیخواهی اینچنین
دلم را در هوای خوددت بارانی نکن،
دانی که دلم جزتو ندارد غم گساری
چشمهایم را به راهت اشک افشانی نکن
خم شدست این قامتم ،مویم سپید
اینچنین با مرد تنهای زمانه هی دل ازاری نکن
من همانم کزفراقت لحظه ای
زیر و رو میکرد دنیا را نمیکردم مگر
گرکه میدانی چرا نامهربانی میکنی
رخ نمیتابی بمن ،روی گردانی کنی
من بجز عشق تو در سر ندارم شورشی
دست ازدنیا کشیدم چون ندارم دلخوشی

بخدا بریدم یک دنیا حرف توی دلمه امانمیدونم کجا وچطوری بگم ،
مدام تا لب پرتگاه میرم اما همینکه میخوام بپرم چهرهات میاد جلوچشام
خجالت میکشم ، من ادم در حاشیبه موندن نیستم عزیز،اگرم محاکمه ای بود
من حبسشو کششیدم عمرم بسه دیگه ...
دیدگاه ها (۰)

این خاصیت ویا شایدم ایراد منهکه به پای دوست داشتنهام صبوری م...

بدتر از تمام دردها وغمها بلاتکلیفی ووباری به جهت بودن است ،ا...

تا حالا ادم خاکستری کسی بودین ?امیدوارم هرگز هم نباشین ،این ...

همه چیزهای قشنگی که همهجای دنیا عادیه برای ما شده حسرتزندگی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط