مقبره جعلی فردوسی
مقبرهای که امروز به فردوسی نسبت داده میشود، فاقد اصالت و اسناد تاریخی است. در زمان ناصرالدین شاه قاجار و بعدا" در زمان رضاشاه وقتی خواستند برای فردوسی مقبره ای بنا کنند، با یک مشکل اساسی مواجه بودند: اینکه مدفن حکیم فردوسی روشن نبود!
طبق اسناد تاریخی، پس از مرگ فردوسی، پیکر او را به جُرم شیعه بودن به قبرستان شهر راه ندادند.از همین روی، جسم او را در باغِ خودش دفن کردند.حسب قرائن، باغ او میبایستی در کنار گنبد عباسیه (هارونیه) واقع شده باشد. دولتشاه سمرقندی (در قرن 9 هجری) که خود مزار فردوسی را دیده بود، در کتاب «تذکرة الشعراء» مینویسد مقبره فردوسی "جنب مزار عباسیه" قرار داشته و مشخص است.این در حالی است که امروزه، مقبرهای که به فردوسی نسبت داده میشود، نه در جنب گنبد هارونیه، بلکه حدود 1 کیلومتر و 500 متر آن سوتر قرار دارد. وقتی گفته میشود فلان مکان، جنب فلان بنا قرار دارد، یعنی لزوما میبایستی دیوار به دیوار یا نهایتا با چند قدم فاصله از هم قرار داشته باشند، نه 1-2 کیلومتر دور از یکدیگر.
روایت پوچ بودن- و این است داستان یک ملت ساختگی و دروغین
اولین بار برای فردوسی در سال ۱۳۱۳ شمسی در زمان رضاخان آرامگاه درست شد، سپس در سال ۱۳۴۳ بازسازی گردید.
چندین شاهنامه وجود دارد.آنچه باعث شد در دوران رضا_پالانی برای فردوسی قبر جعلی بسازند و شاهنامه اش را به عنوان اثری ملی در بوق و کرنا بکنند تنها به این دلیل است که نژادپرستانه ترین شاهنامه، شاهنامه فردوسی است.
قرن ها مردم عادی با آن بیگانه بودند.آشیقها داستانهای قهرمانان تورک را روایت میکردند.پس از اطلاع توده مردم از شاهنامه فردوسی، آن را قاسداننامه، گوپنامه و چاخاننامه نامیدند.
شاهنامه فردوسی در میان اکثر ادیبانی که آن را میشناختند نیز همواره اثر محبوبی نبوده. #عبید_زاکانی (۱۳۷۱-۱۳۰۱) در «اخلاق_الاشراف» قهرمان #شاهنامه را هجو میکند.
برای پیدا کردن محل قبر فردوسی با مراجعه به کتابها، آنرا نزدیک دروازه رضوان (رزان) گفتند.
راوی مشهدی میگوید:
«من قبر #فردوسی را شکافتم، یک مشت استخوان بود و دوتا کلّه؛ دوتا کلّه بزرگی هم بود. فرمانده لشکر گفت:مگر فردوسی دو تا کلّه داشته؟😂😁 کار ندارم، تمام استخوانها را جمع کردیم توی یک پارچه، توی اتاقی گذاشتیم، تا چهار سال - چهار سال و نیم توی اتاق بود.... خودم دفن کردم فردوسی را....»
و این است داستان ملت دروغین
طبق اسناد تاریخی، پس از مرگ فردوسی، پیکر او را به جُرم شیعه بودن به قبرستان شهر راه ندادند.از همین روی، جسم او را در باغِ خودش دفن کردند.حسب قرائن، باغ او میبایستی در کنار گنبد عباسیه (هارونیه) واقع شده باشد. دولتشاه سمرقندی (در قرن 9 هجری) که خود مزار فردوسی را دیده بود، در کتاب «تذکرة الشعراء» مینویسد مقبره فردوسی "جنب مزار عباسیه" قرار داشته و مشخص است.این در حالی است که امروزه، مقبرهای که به فردوسی نسبت داده میشود، نه در جنب گنبد هارونیه، بلکه حدود 1 کیلومتر و 500 متر آن سوتر قرار دارد. وقتی گفته میشود فلان مکان، جنب فلان بنا قرار دارد، یعنی لزوما میبایستی دیوار به دیوار یا نهایتا با چند قدم فاصله از هم قرار داشته باشند، نه 1-2 کیلومتر دور از یکدیگر.
روایت پوچ بودن- و این است داستان یک ملت ساختگی و دروغین
اولین بار برای فردوسی در سال ۱۳۱۳ شمسی در زمان رضاخان آرامگاه درست شد، سپس در سال ۱۳۴۳ بازسازی گردید.
چندین شاهنامه وجود دارد.آنچه باعث شد در دوران رضا_پالانی برای فردوسی قبر جعلی بسازند و شاهنامه اش را به عنوان اثری ملی در بوق و کرنا بکنند تنها به این دلیل است که نژادپرستانه ترین شاهنامه، شاهنامه فردوسی است.
قرن ها مردم عادی با آن بیگانه بودند.آشیقها داستانهای قهرمانان تورک را روایت میکردند.پس از اطلاع توده مردم از شاهنامه فردوسی، آن را قاسداننامه، گوپنامه و چاخاننامه نامیدند.
شاهنامه فردوسی در میان اکثر ادیبانی که آن را میشناختند نیز همواره اثر محبوبی نبوده. #عبید_زاکانی (۱۳۷۱-۱۳۰۱) در «اخلاق_الاشراف» قهرمان #شاهنامه را هجو میکند.
برای پیدا کردن محل قبر فردوسی با مراجعه به کتابها، آنرا نزدیک دروازه رضوان (رزان) گفتند.
راوی مشهدی میگوید:
«من قبر #فردوسی را شکافتم، یک مشت استخوان بود و دوتا کلّه؛ دوتا کلّه بزرگی هم بود. فرمانده لشکر گفت:مگر فردوسی دو تا کلّه داشته؟😂😁 کار ندارم، تمام استخوانها را جمع کردیم توی یک پارچه، توی اتاقی گذاشتیم، تا چهار سال - چهار سال و نیم توی اتاق بود.... خودم دفن کردم فردوسی را....»
و این است داستان ملت دروغین
۲.۶k
۰۳ بهمن ۱۴۰۲