p10
p10
از زبان ات
چشمامو باز کردم و با صورت غرق تو خاب یونگی مواجه شدم به خودم اومدم دیدم تو بغلشم نمیدونم چرا ولی اصلا دلم نمیخواست از بغلش برم بیرون که بیدار شد
_چیه ادم ندیدی اینجوری نگاه میکنی(خواب الود)
+ایشش اصلا گم شو اون ور (با لقد انداختش پایینه تخت)
_چته وحشی
+یجوری میزنمت صدا سگ بدی ها
_باشه جوش نیار
رفتیم حال صبحانرو خوردیم و تصمیم گرفتیم بریم اکواریوم
رفتیم اتاقامون حاضر شیم
رفتم تو سرویس بهداشتی لباسامو پوشیدم و میکاپمو کردم رفتم تو اتاق و با بدن نیمه لخت یونگی مواجه شدم
_یا چشاتو درویش کن
+عجب بدنی به به، به به
_عجب منحرفی
یونگی لباسشو پوشید و گف
_اماده ای بریم
رفتیم پیش بقیه بعد رفتیم اکواریوم
ویو شب
از زبان یونگی
وقتی رفتیم اکواریوم خیلی از ادما تو اکواریوم ماهی ها شنا میکردن ات رفت تو اکواریوم کوسه ها شنا کرد شبیه پری دریایی شده بود ولی از نوع کوسه ایش مایوش باز بود دوس نداشتم کسی اینجوری ببینتش ولی همه دیدنش😑امروز ات پاش لیز خورد منم گرفتمش چشم تو جشم شدیم و اون لحظه بود که فهمیدم واقعادوسش دارم
از زبان ات
کوفته خسته رسیدیم سوئیت روی مبل نشستم و گفتم
+دارم میزام از گشنگی
بچه ها:منم
_اینجا کنار ساحل ی رستوران خوب میشناسم بریم
بچه ها:اوکی
رفتیم اماده شدیم و راه افتادیم بعد چند میم رسیدیم
ی رستوران چند طبقه بود رفتیم پشت بومش نشستیم و غذا سفارش دادیم ی عالمه سوجو خوردیم داشتیم بازی میکردیم که یونگی پا شد و گف
_خب خب توجه کنین دوستان میخوام ی چیز مهم بهتون بگم دستمو گرفت و کشون جلوی میز تو چشمام نگاه کرد و خیلی جدی و مهکم گفت
_ات من ازت خوشم میاد میشه باهام قرار بزاری
بعد کمی مکس گفتم
+چرا ک نه و همو بغل کردیم.....
پارت بعدی رو بنویسم؟؟
از زبان ات
چشمامو باز کردم و با صورت غرق تو خاب یونگی مواجه شدم به خودم اومدم دیدم تو بغلشم نمیدونم چرا ولی اصلا دلم نمیخواست از بغلش برم بیرون که بیدار شد
_چیه ادم ندیدی اینجوری نگاه میکنی(خواب الود)
+ایشش اصلا گم شو اون ور (با لقد انداختش پایینه تخت)
_چته وحشی
+یجوری میزنمت صدا سگ بدی ها
_باشه جوش نیار
رفتیم حال صبحانرو خوردیم و تصمیم گرفتیم بریم اکواریوم
رفتیم اتاقامون حاضر شیم
رفتم تو سرویس بهداشتی لباسامو پوشیدم و میکاپمو کردم رفتم تو اتاق و با بدن نیمه لخت یونگی مواجه شدم
_یا چشاتو درویش کن
+عجب بدنی به به، به به
_عجب منحرفی
یونگی لباسشو پوشید و گف
_اماده ای بریم
رفتیم پیش بقیه بعد رفتیم اکواریوم
ویو شب
از زبان یونگی
وقتی رفتیم اکواریوم خیلی از ادما تو اکواریوم ماهی ها شنا میکردن ات رفت تو اکواریوم کوسه ها شنا کرد شبیه پری دریایی شده بود ولی از نوع کوسه ایش مایوش باز بود دوس نداشتم کسی اینجوری ببینتش ولی همه دیدنش😑امروز ات پاش لیز خورد منم گرفتمش چشم تو جشم شدیم و اون لحظه بود که فهمیدم واقعادوسش دارم
از زبان ات
کوفته خسته رسیدیم سوئیت روی مبل نشستم و گفتم
+دارم میزام از گشنگی
بچه ها:منم
_اینجا کنار ساحل ی رستوران خوب میشناسم بریم
بچه ها:اوکی
رفتیم اماده شدیم و راه افتادیم بعد چند میم رسیدیم
ی رستوران چند طبقه بود رفتیم پشت بومش نشستیم و غذا سفارش دادیم ی عالمه سوجو خوردیم داشتیم بازی میکردیم که یونگی پا شد و گف
_خب خب توجه کنین دوستان میخوام ی چیز مهم بهتون بگم دستمو گرفت و کشون جلوی میز تو چشمام نگاه کرد و خیلی جدی و مهکم گفت
_ات من ازت خوشم میاد میشه باهام قرار بزاری
بعد کمی مکس گفتم
+چرا ک نه و همو بغل کردیم.....
پارت بعدی رو بنویسم؟؟
۶.۷k
۰۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.