راستی منم دیشب خواب بودم یهو حس کردم یه چیزی روم افتاده و
راستی منم دیشب خواب بودم یهو حس کردم یه چیزی روم افتاده و احساس سنگینی میکردم و نفسم بالا نمیومد و نمیتونستم تکون بخورم بعدش چشمام باز نمیشد یک دفعه دست مامانم خورد به من بلند شدم شروع به گریه کردم نزدیک بود خفه بشم خیلی بد بود
- ۴.۴k
- ۲۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط