تو زنده ای...

تو دست مرا گرفتی اما در لحظه های که باید میگرفتی رها کردی🤝
دیدگاه ها (۰)

گور بابای احساسات

صداش:)

تو را در یک زندگی دیگر...

سارن هم چشم انتظاری میکنه دوباره ببینش:)

ای وای مادرم، دوباره دست به بازویت گرفتی و مرا پریشان کردی، ...

ای تو که عشق تو مرا گرامی و خوار کرد، چگونه می‌توانم به تو ب...

روزهایی هایی که نباید بی تو میگذشت بی تو گذشت شب هایی که نبا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط