ای بی وفای سنگدل قدرناشناس

ای بی وفای سنگدل قدرناشناس!
از من همین که دست کشیدی تو را سپاس
با من که آسمان تو بودم روا نبود
چون ابر هر دقیقه درآیی به یک لباس
آیینه ای به دست تو دادم که بنگری
خود را در این جهان پر از حیرت و هراس
پنداشتی مجسمه سنگ و یخ یکی است؟
کو آفتاب تا بشوی فارغ از قیاس
دنیا دو روز بیش نبود و عجب گذشت!
روزی به امر کردن و روزی به التماس...
دیدگاه ها (۲)

آقاجون میگفت: همیشه دوست داشتن جواب نمیده،همیشه عاشق بودن جو...

در آن دوری و بدحالی...نبودم از رخت خالی...

هر کسی را توتمی استتوتم : ☆ اجسامی نمادین هستند که در اقوامی...

مشکل ما آدما اینه که فکر میکنیم همه چی با دوست داشتن درست می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط