پیری آن نیست که برسربزند

پیری آن نیست که برسربزند

موی سپید

هرجوانی که دلش شوق ندارد

پیر است ...
دیدگاه ها (۱)

حکایت از چه کنم سینه سینه درد اینجاستهزار شعله ی سوزان و آه ...

نیستیاما چه بی اندازهمیخواهمتو《عشق》شاید همین باشددوست داشتنی...

مرامیشناسی ای همدرد؟من بغض شب های تنهاییمفریادی درگلو ماندهش...

.حال خوبت رو به هیچکس گره نزن.یاد بگیر بدون نیاز به دیگران ش...

دخترانشاعرانی اند پر احساسغزل از نگاهشان می ریزد!سپید از موه...

بالا رفتن سن حتمی است 🍁اما اینکه "روان تو پیـر شود"بستگی به ...

گفتم به دام اسیرم ، گفتا که دانه با منگفتم که آشیان کو ؟ گفت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط