نگران من نباش…
نگران من نباش…
مشت مشت قرص هایم را سر ساعت میخورم
زخم هایم را تیمار میڪنم
دل تنگے هایم را قدم میزنم
نگران من نباش…
جاے دستانت را فندک و سیگارم پر ڪرده است
شب ها به جاے تو با غم هایم هم آغوش میشوم
روز ها دست در دسته شعر هایم به همان ڪافه ے قدیمے میرویم
نگران من نباش…
اینجا در نبود تو همه چیز آرام است مانند چشم هایت
اشک هایت
آغوشت
مشت مشت قرص هایم را سر ساعت میخورم
زخم هایم را تیمار میڪنم
دل تنگے هایم را قدم میزنم
نگران من نباش…
جاے دستانت را فندک و سیگارم پر ڪرده است
شب ها به جاے تو با غم هایم هم آغوش میشوم
روز ها دست در دسته شعر هایم به همان ڪافه ے قدیمے میرویم
نگران من نباش…
اینجا در نبود تو همه چیز آرام است مانند چشم هایت
اشک هایت
آغوشت
۳.۶k
۱۶ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.