خنده

اصفهانيه کنار خيابون عسل ميفروخت 🍯
یارو رسيد گفت کيلو چند؟
گفت چهل تومن

یارو گفت: ميشه مزه کنم؟😋
اصفهانيه: بفرما...
یارو چهار انگشتى رفت سمت ظرف عسل! 🖐




اصفهانيه زود در ظرفو گذاشت و گفت:
دادا اينو زنبور بدبخت ذره ذره ريده، من نريدم که اينطورى حمله ميکنى🤣🤣
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
دیدگاه ها (۱)

•⛅️🍁 لحظه‌لحظه‌ی زندگیتون رو زندگی کنید...🤍 هر صبحے که بیدار می‌شید،خدا یه روز دیگه اجازه‌ی زندگی داده✨ قدرش رو بدونید😍راه خودتون رو پیدا کنید و هرچی حالتونو خوب می‌کنه انجام بدید صبــح پاییـــ🍂

قبلن وقتی میگفتن خیلی میفهمی خوشحال میشدم

اگه توهم ترسیدی بگو😂

به این میگن انتقام سخت🤣 ⚘️🌹⚘️🌹⚘️🌹⚘️🌹 🔂↪️.

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط