ڪاش می شد از یاد برد؛
ڪاش میشد از یاد برد؛
خاطرات خوبہ آدمهاے رفتہ و از یاد نرفتہ را
ڪاش میشد نسبت بہ بعضے آدمها
بے تفاوت بود و شبیہ بقیہ از ڪنارشان
رد شد، ڪاش میشد بعضے آدمها را برای
همیشہ فراموش ڪرد...
آدمهایے ڪہ نہ میتوان دوستشان نداشت،
نہ میتوان سر از ڪارِ دوست داشتنشان
در آورد
آدمهایے ڪہ نا خواستہ، در یڪ بلا تڪلیفیِ
مزمن رهایت میڪنند
ڪاش میشد با بعضے نبودن ها ڪنار آمد
ڪاش مے شد بیخیال بود...❈
چقدر ڪاش..
همهچیزراکنارگذاشتهام،تورا کنارقلبم...♥️
میسرایم "تو و چشمان تو را"
نه سپیدی ، نه غزل...
تویی آن شعر دل انگیز و بلند...
که پر از مثنوی بارانی ؛
منم آن شاعر بیدل
که فقط...
برق چشمان تو را میبیند...
سبک من عاشقی و
قافیهام دلتنگیست...
منم آن مست و پریشان نگاهت...
که دلم تو و احساس تو را میخواهد.
دوستت دارم از راه دور ....
🙋♀️😔
خاطرات خوبہ آدمهاے رفتہ و از یاد نرفتہ را
ڪاش میشد نسبت بہ بعضے آدمها
بے تفاوت بود و شبیہ بقیہ از ڪنارشان
رد شد، ڪاش میشد بعضے آدمها را برای
همیشہ فراموش ڪرد...
آدمهایے ڪہ نہ میتوان دوستشان نداشت،
نہ میتوان سر از ڪارِ دوست داشتنشان
در آورد
آدمهایے ڪہ نا خواستہ، در یڪ بلا تڪلیفیِ
مزمن رهایت میڪنند
ڪاش میشد با بعضے نبودن ها ڪنار آمد
ڪاش مے شد بیخیال بود...❈
چقدر ڪاش..
همهچیزراکنارگذاشتهام،تورا کنارقلبم...♥️
میسرایم "تو و چشمان تو را"
نه سپیدی ، نه غزل...
تویی آن شعر دل انگیز و بلند...
که پر از مثنوی بارانی ؛
منم آن شاعر بیدل
که فقط...
برق چشمان تو را میبیند...
سبک من عاشقی و
قافیهام دلتنگیست...
منم آن مست و پریشان نگاهت...
که دلم تو و احساس تو را میخواهد.
دوستت دارم از راه دور ....
🙋♀️😔
۶.۰k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۲