عاشقانه های شبنم
میروم تا در سکوتِ نیمه شب پنهان شوم
چشمها باران زده در شهر سرگردان شوم
در میانِ بازوانِ شب شوم چون پیچکی
با عبور از مرز تاریکی دمی مهمان شوم
در سیاهیهای راهی ناشناس و پرخطر
میخورد شلّاقِ سرما بر تنم ترسان شوم
چون اسیرِ حادثه در کوچه هایِ بیکسی
آتشی در دل زنم تا همدم بحران شوم
گام هایِ خستگی را یک به یک طی میکنم
شمع هر پروانه گردم تا سحر بیجان شوم
تارهایِ آرزو پیچیده دور سرنوشت
در مسیرِ زندگی با غصه هم پیمان شوم
چشمها باران زده در شهر سرگردان شوم
در میانِ بازوانِ شب شوم چون پیچکی
با عبور از مرز تاریکی دمی مهمان شوم
در سیاهیهای راهی ناشناس و پرخطر
میخورد شلّاقِ سرما بر تنم ترسان شوم
چون اسیرِ حادثه در کوچه هایِ بیکسی
آتشی در دل زنم تا همدم بحران شوم
گام هایِ خستگی را یک به یک طی میکنم
شمع هر پروانه گردم تا سحر بیجان شوم
تارهایِ آرزو پیچیده دور سرنوشت
در مسیرِ زندگی با غصه هم پیمان شوم
۹.۰k
۲۲ فروردین ۱۴۰۳