يه بيماری روانی ويژه ای هم هست كه بعضی از ما آدما بهش مبت
يه بيماری روانی ويژه ای هم هست كه بعضی از ما آدما بهش مبتلاييم: مرور درد.
مثلا فيلمی رو كه غمگينمون ميكنه بارها ديدن. موزيكی رو كه منهدممون ميكنه بارها شنيدن. رفتن به جايی كه ارواح سرگردون خاطرات با دشنه های بلند و تيز نامرئی منتظرمونن.
معاشقه با درد، مثل يك هم آغوشی ناخواسته، لذت جانكاه اندوهناكی رو به آدم پيشكش ميكنه: فرسودن. بقيه فقط میبينن بيش از حد عصبی شدی، يا بيش از حد مینوشی، يا بيش از حد ساكتی، با بيش از حد ميخندی. و هيچكس نميدونه به ازای سپيد شدن هر تار مو، چند شب در تاريك ترين اتاقهای جهنم دلتنگی اقامت داشتی.
هر روز صبح به آينه لبخند ميزني و ميگي نترس قناری، باهار مياد. آدم عبوس توی آينه بلند ميگه دروغ بس نيست؟
به خيابون ميری، به همه لبخند ميزنی، و به جادوی هر سلام شيرين تازه بیاعتنا میمونی....
مثلا فيلمی رو كه غمگينمون ميكنه بارها ديدن. موزيكی رو كه منهدممون ميكنه بارها شنيدن. رفتن به جايی كه ارواح سرگردون خاطرات با دشنه های بلند و تيز نامرئی منتظرمونن.
معاشقه با درد، مثل يك هم آغوشی ناخواسته، لذت جانكاه اندوهناكی رو به آدم پيشكش ميكنه: فرسودن. بقيه فقط میبينن بيش از حد عصبی شدی، يا بيش از حد مینوشی، يا بيش از حد ساكتی، با بيش از حد ميخندی. و هيچكس نميدونه به ازای سپيد شدن هر تار مو، چند شب در تاريك ترين اتاقهای جهنم دلتنگی اقامت داشتی.
هر روز صبح به آينه لبخند ميزني و ميگي نترس قناری، باهار مياد. آدم عبوس توی آينه بلند ميگه دروغ بس نيست؟
به خيابون ميری، به همه لبخند ميزنی، و به جادوی هر سلام شيرين تازه بیاعتنا میمونی....
۱۴.۸k
۱۵ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.