هزار جهد بکردم که یار من باشی
هزار جهد بکردم که یار من باشی
مرادبخش دل بیقرار من باشی
چراغ دیدهی شبزندهدار من گردی
انیس خاطر امیدوار من باشی
چو خسروان ملاحت به بندگان نازند
تو در میانه خداوندگار من باشی
ازآن عقیق که خونین دلم ز عشوهی او
اگر کنم گلهای غمگسار من باشی
درآن چمن که بتان دست عاشقان گیرند
گرت ز دست برآید نگار من باشی
شبی به کلبهی احزان عاشقان آیی
دمی انیس دل سوگوار من باشی
شود غزالهی خورشید صید لاغر من
گر آهویی چو تو یکدم شکار من باشی
سه بوسه کز دو لبت کردهای وظیفهی من
اگر ادا نکنی قرضدار من باشی
من این مراد ببینم به خود که نیمشبی
بهجای اشک روان در کنار من باشی؟
من ارچه حافظ شهرم جوی نمیارزم
مگر تو از کرم خویش یار من باشی
میان گلـــشن جــانـم تــو را مـهـمـان خـود کردم
چه خوشـکامم که درعالم تورا جانان خود کردم
من از شوق وصـالت پرسـه هـا دارم،چـه میدانی
بـه قـصد دیدنت صد رخنـه در ایمان خود کردم
تورا میخـوانم و هر دم ، چه میدانی تـو از دردم
هــوای دل سپـردن را ، غـم پنــهـان خـود کـردم
تو با دل کندن و رفـتـن جـهــانـم تـیـره تـر کردی
هـمـه غـمـــواژه هـا را راهی دیـوان خـود کـردم
هـزاران زخم بر دل بود و خون ازدیده ام جـاری
ســرشـک دیـدگانم را ، هـمـی درمـان خود کردم
چـنان داغـی نــهـادی بر دل محـزون و حـیرانـم
ز فـرط غـم نـگـاهی بـر لب خــندان خـود کـردم
میّسر چـون نشـد وصلت، غـم عـالم به جانـم زد
چه دًرّ هایی که از هجرت گل دامـان خـود کردم
چـه میدانی چه می سـازد فراقت با تن و جـانم
ز دل تنـگی جـفــا بر ایـن تن لـرزان خــود کـردم
بگفـتا "ناصح"م بر گرد و پا زیـن دایـره بـر کـش
خودم این عشق سرکش را بلای جان خود کردم
کسی را دوست میدارم که قلبی از طلا دارد
غلط گفتم طلا هم از دل پاکش جلا دارد
خیالش پشت پلکم بستری آرام میسازد
دل از بلوای عشق او سکوتی شب نما دارد
برای فاشِ دل نزدش به تردیدم یقین دارم
چرا که مطمئن هستم خبر از ماجرا دارد
بدون پرده در شعرم سخن از عشق میگویم
که تقدیرم مسیرش را به سوی او روا دارد
چنان در تار و پود دل جمالش را تنیدم که
گُلِ فرش ضمیرم از رخش رنگ و نما دارد
به دنبالش رصدکردم مسیر قاصدکها را
شدم آگاه و خوشحالم که او تنها مرا دارد
دلم گرد مدار عشق او سیارهای تنهاست
خوش اقبالم فقط او میل این جغرافیا دارد
شبی تا عشق خود را رو نمودم در دل شعرم
قلم فرمود این شاعر دلی بی انتها دارد
هراسی در دل عاشق نبودست و نخواهد بود
همین بس که هوای عشق عاشق را خدا دارد
#عاشقانه#دونفره_عاشقانه #پست_جدید #عاشقانه #love #تکست_ناب #تنهایی #تکست_خاص #دخترونه #عشق #خاصترین #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن
مرادبخش دل بیقرار من باشی
چراغ دیدهی شبزندهدار من گردی
انیس خاطر امیدوار من باشی
چو خسروان ملاحت به بندگان نازند
تو در میانه خداوندگار من باشی
ازآن عقیق که خونین دلم ز عشوهی او
اگر کنم گلهای غمگسار من باشی
درآن چمن که بتان دست عاشقان گیرند
گرت ز دست برآید نگار من باشی
شبی به کلبهی احزان عاشقان آیی
دمی انیس دل سوگوار من باشی
شود غزالهی خورشید صید لاغر من
گر آهویی چو تو یکدم شکار من باشی
سه بوسه کز دو لبت کردهای وظیفهی من
اگر ادا نکنی قرضدار من باشی
من این مراد ببینم به خود که نیمشبی
بهجای اشک روان در کنار من باشی؟
من ارچه حافظ شهرم جوی نمیارزم
مگر تو از کرم خویش یار من باشی
میان گلـــشن جــانـم تــو را مـهـمـان خـود کردم
چه خوشـکامم که درعالم تورا جانان خود کردم
من از شوق وصـالت پرسـه هـا دارم،چـه میدانی
بـه قـصد دیدنت صد رخنـه در ایمان خود کردم
تورا میخـوانم و هر دم ، چه میدانی تـو از دردم
هــوای دل سپـردن را ، غـم پنــهـان خـود کـردم
تو با دل کندن و رفـتـن جـهــانـم تـیـره تـر کردی
هـمـه غـمـــواژه هـا را راهی دیـوان خـود کـردم
هـزاران زخم بر دل بود و خون ازدیده ام جـاری
ســرشـک دیـدگانم را ، هـمـی درمـان خود کردم
چـنان داغـی نــهـادی بر دل محـزون و حـیرانـم
ز فـرط غـم نـگـاهی بـر لب خــندان خـود کـردم
میّسر چـون نشـد وصلت، غـم عـالم به جانـم زد
چه دًرّ هایی که از هجرت گل دامـان خـود کردم
چـه میدانی چه می سـازد فراقت با تن و جـانم
ز دل تنـگی جـفــا بر ایـن تن لـرزان خــود کـردم
بگفـتا "ناصح"م بر گرد و پا زیـن دایـره بـر کـش
خودم این عشق سرکش را بلای جان خود کردم
کسی را دوست میدارم که قلبی از طلا دارد
غلط گفتم طلا هم از دل پاکش جلا دارد
خیالش پشت پلکم بستری آرام میسازد
دل از بلوای عشق او سکوتی شب نما دارد
برای فاشِ دل نزدش به تردیدم یقین دارم
چرا که مطمئن هستم خبر از ماجرا دارد
بدون پرده در شعرم سخن از عشق میگویم
که تقدیرم مسیرش را به سوی او روا دارد
چنان در تار و پود دل جمالش را تنیدم که
گُلِ فرش ضمیرم از رخش رنگ و نما دارد
به دنبالش رصدکردم مسیر قاصدکها را
شدم آگاه و خوشحالم که او تنها مرا دارد
دلم گرد مدار عشق او سیارهای تنهاست
خوش اقبالم فقط او میل این جغرافیا دارد
شبی تا عشق خود را رو نمودم در دل شعرم
قلم فرمود این شاعر دلی بی انتها دارد
هراسی در دل عاشق نبودست و نخواهد بود
همین بس که هوای عشق عاشق را خدا دارد
#عاشقانه#دونفره_عاشقانه #پست_جدید #عاشقانه #love #تکست_ناب #تنهایی #تکست_خاص #دخترونه #عشق #خاصترین #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن
۱۰.۷k
۰۵ مرداد ۱۴۰۳